- تاریخ ارسال : شنبه 31 خرداد 1393
- بازدید : 1352
به قلم سارا مکی علمداری
پدیده اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی مهم در جوامع گوناگون و به ویژه در ایران است که افراد بسیاری را در جامعه ما با آن درگیر ساخته است. گفته می شود ایران با تعدادی بین یک الی چهار میلیون معتاد روبروست (انستیتو تحقیقات اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، 1385؛ دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، 1384؛ ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1384 و 3/4/1387؛ خبرگزاری فارس، 1/11/1386). نه تنها خود مصرف کنندگان از پیامدهای جسمی و اجتماعی اعتیاد رنج می برند، خانواده های آنها، دستگاه های دولتی مانند نیروی انتظامی، بهزیستی، قوه قضاییه، زندان ها، ریاست جمهوری، ستاد مبارزه با مواد مخدر با مسئله اعتیاد درگیر بوده و هستند. همچنین در یک دهه اخیر شاهد حضور نیروهای داوطلب، سمن ها یا NGOها (3) و سازمان های اجتماع محور یا CBOهایی (4) در ایران هستیم که فعالانه وارد معضل اعتیاد و پیشگیری و درمان آن شده اند. با توجه به منابع و شواهد موجود (سایت خبری، تحلیلی فردا نیوز، 1390؛ جمعیت احیای انسانی کنگره 60، 1390؛ ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1389) می توان گفت پس از انقلاب اسلامی، مبارزه انتظامی، امنیتی و قضایی با دادن نزدیک به چهار هزار شهید و بیش از ده هزار زخمی و کشف هزارها تن مواد مخدر، سرکوب، دستگیری و مجازات مصرف کنندگان بیشترین بخش فعالیت ها را تشکیل می داده است. با این همه به موازات این حجم عظیم کار امنیتی، توجه کافی به حوزه های درمان و پیشگیری و خصوصا استفاده از مشارکت مردم چندان مورد توجه قرار نگرفته است. طوری که می توان گفت مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد، چندان موفق نبوده است (تاریخچه مبارزه با اعتیاد در ایران، ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1389). برای جبران این عدم توازن، اقدامی نسبتا جدید در حوزه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد، استفاده از فعالیت های متشکل مردمی در حوزه درمان و پیشگیری در دستور کار قرار گرفته است. اگر چه این سمن ها بیشتر در حوزه درمان فعال هستند و کمتر در حوزه پیشگیری فعالند. (حوزه درمان گاهی برای برخی از سازمان های مردم نهاد به دلیل کسب هزینه درمان از مصرف کنندگان سودآور است.) تعداد سمن های ثبت شده در کل کشور در حوزه مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر نزدیک به هزار و صد و پنجاه مورد است (خبرگزاری پانا، 8/9/ 1389)که لزوما تمام آنها فعال نیستند.
نتایج ارائه شده در این نوشتار، بر اساس مصاحبه با مسئولین سازمان های مردم نهاد در حوزه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد و همچنین دفتر مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر ارائه می گردد که در اینجا لازم است از همه دوستانی که همکاری نمودند و وقت گذاشتند، صمیمانه تشکر شود.
عملکرد سازمان های مردم نهاد در حوزه مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر چگونه است؟
درست است که لزوما تمام کارکنان NGOها نباید داوطلب باشند، اما در برخی از NGOها متاسفانه نیروهای داوطلب خیلی کم دیده می شود. نکته مهم دیگر اینست که اساسا بودجه NGOها متکی به این موارد است: حق عضویت (5)، دریافت مبالغی از نهادهای بین المللی یا دولت ملی، فروش کالا، ارائه خدمات و کمک مردم و خیرین. اما متاسفانه برخی NGOها از خود افراد آسیب دیده هزینه های درمان و به نوعی بودجه مورد نیاز NGO را کسب می کنند. در ارتباط با تاثیرگذاری NGOها در حوزه مبارزه با مواد مخدر، تاثیرات مثبت و سازنده آنها حائز اهمیت است، همان-گونه که هم دولت و هم خود NGOها اذعان داشتند. سرعت عمل، هزینه کم، انگیزه بالا از ویژگی های فعالیت NGOهاست. اما همانطور که خودشان اشاره نموده اند، پیامدهای ناخواسته که هدف فعالیت آنها نبوده و گاهی باعث اثرات سوء است، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است که می توان با افزایش کنترل و نظم و ترتیب بیشتر در برنامه هایشان، آن را تقلیل داد. از تاسیس یک NGO تا جاافتادن آن زمانی لازم است تا میان مردم اعتمادسازی شود. از جمله منابع، سرمایه و قدرتی که NGOهای فعال در حوزه مبارزه با مواد مخدر، در اختیار دارند، تجربیاتشان(به ویژه در مواردی که مسئولان و مربیان آن نهادها، معتادان بهبودیافته بوده اند)، انگیزه، برنامه های بومی و محلی، گاهی وجود نیروهای داوطلب و حمایت های معنوی از سوی دولت بوده است.
سازمان های مردم نهاد در حوزه مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر با چه موانعی روبرو هستند؟
از جمله موانعی که در مقابل فعالیت آنهاست، می توان یک دسته بندی به این شکل ارائه کرد: 1) موانع مربوط به کمبود بودجه و امکانات، 2) مشکلات و سخت گیری های مربوط به سیستم اداری برای مثال برخورد غیرکارشناسانه و سلیقه ای، 3) هم تخریبی NGOها از سوی خودشان و عدم وجود امکان تعامل مناسب میان آنها، 4) عدم نگاه به شکل مساوی به NGOها از سوی دولت، 5)عدم کارآیی و توانمندی برخی NGOها و نیازمندبودن به آموزش، 6) مشکلات مربوط به نگاه و باورهای مردم به ویژه در عرصه پیشگیری، 7) موانع اجتماعی- اقتصادی کلان مانند وجود مناطق آلوده و یا عدم برخورد مناسب با توزیع مواد مخدر که اثربخشی فعالیت NGOها را با مشکل مواجه می کند، 8) نگاه رقیب به سمن ها از سوی دولت، 9) عدم سرزدن دولت به NGOها برای دانستن مشکلاتشان و در واقع عدم هماهنگی و همکاری میان دولت و NGOها، 10) تعویض مدیران و به تبع آن ناقص ماندن برنامه های قبلی، 11) تزاحم دیدگاه-ها و نگرش ها به ویژه در حوزه درمان میان دستگاه های دولتی، NGOها و هر دو، 12)ماهیت پیچیده مواد مخدر که انجام اقدامات مبارزه را به دلیل تحریک برانگیزی، راهی برای فرار از مشکلات و ... با مشکل روبرو می کند، 13) عدم وجود قوانین و سیاست های منظم برای مشخص شدن وظایف دستگاه ها، 14)عدم وجود دروس دانشگاهی به شکل اصولی و کاربردی، 15)نگرش های منفی نسبت به اعتیاد که انجام اقدامات داوطلبانه و مشارکت مردم را با مشکل مواجه می سازد. می توان این موانع را در سه دسته طبقه بندی نمود: الف- برخی از این موانع مانند شماره 6، 7، 12 و 15، مانع ساختاریِ گسترده و ریشه داری در جامعه هستند. ب- موانع 1، 2، 4، 8، 9، 10، 11، 13 و 14 موانعی ساختاری هستند که بیشتر به دولت مربوط می شوند. پ- موانع 3 و 5 به خود NGOها مربوط هستند. رفع برخی موانع راحت تر ممکن است. برای مثال موانع دسته دوم و سوم نسبت به موانع دسته اول، با شرط حضور عاملانی تاثیرگذار و دلسوز قادر به رفع شدن در زمان کمتر و با کیفیت بهتر هستند. نکته بسیار مهم اینست که ستاد مبارزه با مواد مخدر، به عنوان مهمترین متولی برای مرتفع شدن بسیاری از موانع از سوی NGOها عنوان شد.
سازمان های مردم نهاد در حوزه پیشگیری از اعتیاد
در حوزه پیشگیری، جامعه هدف و بالتبع برنامه های آن در سازمان های مردم نهاد گوناگون متفاوت است. پیشگیری اولیه در مدارس و میان کسانی که مصرف کننده نیستند و یا در مناطق و شرایط آلوده قرار دارند، اتفاق می افتد، پیشگیری ثانویه در زمان درمان و رهایی از مصرف مواد مخدر برای جلوگیری از عود مجدد صورت می گیرد. یکی از موارد مصاحبه در تحقیق حاضر، از نهادهای فعال در حوزه پیشگیری بوده است که کمتر از یک سال است فعالیت آن به دلیل نبود امکانات جا منحل شده است. این نهاد، با برگزاری کلاس ها و کارگاه هایی برای کودکان بخصوص کودکان با والدین مصرف کننده و با تاکید بر آموزش آنها برای افزایش قابلیت های روحی و روانی، عزت نفس، بهداشت روان، کنترل خشم، عدم تعادل، حسادت، اضطراب، افزایش اعتماد بنفس و مواردی نظیر اینها به امر پیشگیری از ابتلای کودکان به مصرف مواد مخدر می پرداخته است. این کار با توجه به جوان بودن که به ناچار در ابتدا از سعی و خطا زیاد استفاده می شده است، اما تاثیرات فراوانی بر بهبود شرایط روحی و روانی کودکان داشته است. با برگزاری برنامه های جامع، با هزینه های پایین در تابستان، نگهداری روزانه و با برگزاری کلاس های گوناگون مانند موسیقی، مجسمه سازی، گلکاری و ... و همچنین اردوهای متنوع ورزشی و تفریحی نتایج مهمی را داشته است که قابل مشاهده برای مربیان و خانواده های کودکان بود، اما قابل ارائه با آمار و اعداد نیست.
سازمان های مردم نهاد در حوزه پیشگیری از اعتیاد به طور خاص با چه موانعی روبرو هستند؟
از جمله علت هایی که می توان برای کم بودن فعالیت سازمان های مردم نهاد در حوزه پیشگیری از اعتیاد عنوان نمود اینست که مثلا در حوزه درمان، الگو و مرجع نسبتا منظم و مشخصی وجود دارد و خیلی از جزییات و برنامه ها تعریف شده هستند. اما در حوزه پیشگیری به این شکل نیست و پروتکل و برنامه مشخصی وجود ندارد و در واقع افرادی که تمایل به فعالیت در این حوزه را دارند مجبورند برنامه هایی را خود تدوین کنند که هم امر مشکلی است و هم به دلیل نیاز به تعهد بالا در این حوزه پیچیدگی های خاص خود را دارد. یکی دیگر از مسائل نبود بسته های آموزشی مناسب است که هم تهیه آنها هزینه های بالایی دارد و هم متخصصان آن کم هستند.
از طرفی ارائه آمار برای مسئولین و ناظرین دولتی که در واقع باعث استمرار فعالیت می شود بسیار مشکل و تقریبا نشدنی است. برای مثال در حوزه درمان می توان بیان کرد که این تعداد افراد تحت پوشش قرار گرفتند و همچنین با نتایج آزمایشات گوناگون میزان موفقیت را تعیین کرد، اما در حوزه پیشگیری اگر جامعه هدف کودکان هستند، باید حتی تا چند دهه بعد صبر کرد تا بتوان به نتیجه رسید که این فرد به سوی مواد مخدر می رود یا خیر و این امری نشدنی است و لذا به دلیل عدم ارائه آمار و نتایج به شکل قابل قبول نهادهای مسئول، در مقابل فعالیت این نهادها همکاری مناسبی صورت نمی گیرد. دلیل دیگر برای فعالیت کم در حوزه پیشگیری نگاه مسئولین دولتی به این ماجراست، اعتقاد آنها به امر پیشگیری ضعیف است و معتقدند که فعلا که معلوم نیست این کودک معتاد می شود یا خیر، چرا باید برایش هزینه شود؛ همچنین با اتکا به آمار تعداد معتادین کشور که محل تناقضات و اختلافات زیادیست، بیان می کنند که به نسبت 70 میلیون جمعیت، 2 میلیون معتاد آنقدر نیست که برای پیشگیری، هزینه، انرژی و زمان صرف شود؛ یک مسئله دیگر در ارتباط با اقدام مسئولان دولتی با فعالیت در این حوزه اینست که بیشتر فعالیتی را می پسندند که قابل فیلمبرداری، عکاسی و ارائه آمار و ارقام باشد تا بتوان آنها را در جراید و رسانه ها به عنوان موفقیت ها و عملکرد مدیران و مسئولین جلوه داد. توجه به این مسئله نیز مهم است که فعالیت در حوزه درمان برای برخی از NGOها به دلیل کسب هزینه های درمان از خود مصرف کنندگان سوددهی نیز دارد، اما این حوزه نه تنها سودده نیست بلکه هزینه بر و نیازمند تعهد و مسئولیت بالاست که علاقه برای فعالیت را کاهش می دهد. یکی از مشکلات اساسی برای فعالیت در حوزه پیشگیری، نگاه و تفکر جامعه و از جمله مسئولین نسبت به این مسئله است، نگاه منفی و بدی نسبت به اعتیاد در جامعه وجود دارد و هر نوع فعالیتی در این ارتباط با ذهنیت منفی، مقاومت و واکنش مردم مواجه می شود و این نگاه منفی گاهی با تلقین بد و خراب بودن به کسانی که تحت آموزش های پیشگیرانه قرار گرفته اند، صورت می گیرد.
راهکارهایی برای بهبود عملکرد در حوزه پیشگیری از اعتیاد
در ارتباط با مشکلات مربوط به نگاه های مردم و فرهنگ جامعه در حوزه پیشگیری می توان به این موارد اشاره نمود: با توجه به حساسیت هایی که در حوزه پیشگیری در میان مردم نسبت به معرفی انواع مواد مخدر وجود دارد و افراد آن را نوعی بدآموزی تلقی می کنند، لذا در ارتباط با این موضوع می توان از نقاطی که برای مردم حساسیت برانگیز نیست، وارد شد. برای مثال شاید مردم از اینکه کسی که ترک کرده است و بیاید تجارب خود را بیان کند به این دلیل که این اندیشه را ایجاد می کند که همیشه می شود ترک کرد، استقبال ننمایند. ولی می توان به جای این کار، از مدارس، آموزش و پرورش و رسانه ها به عنوان نهادهای بازتولید فرهنگ که تاثیرات گسترده ای در جامعه دارند استفاده نمود. مخصوصا با دسترسی ای که ستاد مبارزه با مواد مخدر می تواند در این حوزه ها داشته باشد، امکان انجام اقدامات فرهنگی و کارشناسانه برای پیشگیری وجود دارد. به این ترتیب، در گام اول باید نگاه دولت نسبت به حوزه پیشگیری بهبود پیدا کند تا اقدامات اساسی در این زمینه صورت گیرد و نتیجه لازم را داشته باشد. اقدامات فرهنگی می تواند، با ارتقای عزت نفس، سلامت روان و جلوگیری از رشد اندیشه هایی که فرد را به سوی اعتیاد می-کشاند، از رشد پدیده اعتیاد در جامعه پیشگیری کند. شاید استفاده از تجارب کسانی که ترک کرده اند، برای مخاطبان خاص مثل مصرف کنندگان بسیار مفید باشد، اما در ارتباط با عامه مردم چنین نیست. این نوشتار بر این اعتقاد است که بحث کردن بر سر اینکه دقیقا علت اعتیاد چیست، نوعی اتلاف وقت است و لذا وجود عوامل گوناگونی در کنار هم را باعث اعتیاد یک فرد می داند که تاثیر هیچکدام را نمی توان انکار نمود، اگر ما هر یک از این عوامل را بتوانیم تا حدی کنترل نماییم، امکان ابتلا به اعتیاد را کاهش می دهیم. این عوامل مهم شامل فقر، قرار گرفتن در محیط های آلوده و نبود یک سری توانایی های فکری، ارزشی و اخلاقی است. شاید کنترل دو عامل اول در طولانی مدت و به سختی ممکن باشد، اما در مورد عامل سوم با همکاری رسانه های فراگیر و ستاد مبارزه با مواد مخدر می توان تاثیرات شگرفی در عرصه پیشگیری داشت. وجود برخی مسائل روحی-روانی، مثل کم رو بودن، نداشتن جسارت و شهامت مثلا برای گفتن نه، غرور، خودپسندی، خودکم بینی، تحقیرشدن، عدم ارتباط محترمانه و مسئولانه با انسان های دیگر، اعتقاد به تقدیر، تنبلی و فرار از تلاش و .... از مواردی هستند که از طریق رسانه های فراگیر و با ساختن فیلم، برنامه های مستند و اجرای کارگاه ها، ارائه بروشورها و کتب مفید، اجرای همایش ها و برنامه هایی که مخاطبان عام داشته باشند و با برگزاری کلاس ها و دوره های مختلف فرهنگی، ورزشی، هنری و مهارت آموزی، بخصوص برای گروه های آسیب پذیر و در مناطق آلوده، می تواند در حوزه پیشگیری اولیه مفید واقع شوند. شاید خیّرین و کسانی که تمایل به ارائه کمک های مالی دارند و گاهی نمی دانند بهترین جایی که می شود کمک کرد کجاست؟، با تاسیس و کمک به نهادهایی در مناطق آلوده که به شکل رایگان یا ارزان مهارت آموزی و افزایش توانایی های فردی را در دستور کار دارند، بتوانند کمک هایی با تاثیرات مثبت ولی پنهان در حوزه پیشگیری از اعتیاد داشته باشند.
همچنین باید از آموزش های غلط مثلا اینکه به راحتی و همیشه می توان ترک کرد یا اعتیاد برای آدم های خاصی است و نه برای ما، در رسانه ها جلوگیری کرد. پیشگیری با افزایش آگاهی و به شکل صحیحِ آن اتفاق می افتد. افزایش خدمات اجتماعی و شغلی، ایجاد اشتغال، تقویت پایه های خانواده و مورد حمایت قرار دادن گروه ها و افراد در معرض خطر، ارتقای معنویات، امید و اعتماد اجتماعی از طریق سیستم آموزش و پرورش، رسانه ها و آموزش های اجتماعی از عوامل مهم در پیشگیری محسوب می شوند. اطلاع رسانی از طریق رسانه های عمومی و مطبوعات مهمترین راهکار در حوزه پیشگیری است. زمانی درباره اعتیاد حرف زدن جرم محسوب می شد، اما از وقتی رسانه های عمومی شروع به صحبت و برنامه ساختن در این زمینه کردند، خیلی نگاه ها و واکنش ها بهتر شد. در حوزه پیشگیری نیز به دلیل جوان بودن و ناشناخته بودن این حوزه، جامعه اطلاعات زیادی در این باره ندارد و مطمئنا با حمایت نهادهای دولتی نظیر ستاد مبارزه با مواد مخدر به دلیل دسترسی ای که می توانند به رسانه ها داشته باشند، افق بهبود وجود دارد. همچنین مدارس باید اجازه بدهند، همانطور که کلاس های عربی، ورزش و ریاضی برگزار می شود، کلاس هایی نیز برای آموزش مهارت های زندگی و بهداشت روان در نظر گرفته شود، در واقع آموزش و پرورش به عنوان مهمترین متولی تعلیم و تربیت که مورد اعتماد مردم است، هزینه های کمی دارد و نهادی فراگیر است، انعطاف پذیرتر شده و از افکار جدید استقبال نماید. با توجه به نقش کلیدی آموزش در حوزه پیشگیری و با توجه به آموزش زدگی کودکان به دلیل استفاده از کلاس های متنوع از سنین پایین، توجه به این مسئله اهمیت بالایی دارد. از طرفی مسئولین دولتی نگاه خود را به فعالیت های این حوزه تغییر دهند، به این معنا که ماهیت متفاوت فعالیت های پیشگیری را در نظر داشته باشند، به این معنا که شاید نتایج فعالیت در این حوزه مشهود و قابل ارائه در مطبوعات و رسانه ها نباشد، اما نمی توان نتایج آن را انکار نمود. و همچنین نگاه ها تبلیغاتی و ظاهری نباشد.